نتایج جستجو برای عبارت :

دردا که در گلوی گذر پاسبان یکی‌ست!

دردا.دردا از من.دردا از این عمرهای کوتاه و بی‌اعتبار ما.دردا از نبودن‌ها و رفتن‌ها.دردا از تو که هم نامه‌ی نانوشته خوانی و هم قصه‌ی نانموده دانی.دردا از تو که یادت مونس جانم است.دردا از من که با این همه‌ آدم نمی‌شوم که نمی‌شوم.دردا از من که زندگی می‌کنم برای آن لحظات که حتی با آن «برام هیچ حسی شبیه تو نیست، کنار تو درگیر آرامشم، همین از تمامِ جهان کافیه، همین که کنارت نفس میکشم» هم گریه‌ام بگیرد و غرق لذت شوم، اما برایم این لحظات هم محد
چندین صدا شنیده‌ام اما دهان یکی‌ست!گویا صدای نعره و بانگ اذان یکی‌ست!‌یک‌سوی بر یزید و دگرسوی بر حسین،خلقی گریستند ولی روضه‌خوان یکی‌ست!‌افسرده از مطالعه‌ی زهر و پادزهر،دیدم دو شیشه‌اند ولیکن دکان یکی‌ست!‌در عصر ظلم، ظلم و به دوران عدل، ظلم...در کفر و دین مسافرم و ارمغان یکی‌ست!‌در گوش من مقایسه‌ی خیر و شر مخوان،چندین مجلّد است ولی داستان یکی‌ست!‌دزد طلا گریخت ولی دزد گیوه نه...دردا که در گلوی گذر پاسبان یکی‌ست!‌در جنگ شیخ و شاه،
۵۸- صید او شدم دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت   مار چو دود برسرآتش نشاند و رفت مخمور باده طرل انگیز عشق را     جامی نداد و زهر جداییچشاند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را       دربحر غم بماند و جنیبت براند و رفت … صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
منبع : فالگیر
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم


به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام

خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم


پرده مطربم از دست برون خواهد برد

آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم


پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم


منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن

از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم


دیده بخت به افسانه او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم


چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید

با که
آخ خدای من! تکرار دل آشوبی های این دخدر تا کی باید سیاهی های این دنیا را سیاه مشق کند؟
خسته از نجوای خود آزارانه "ببین و دهان به تحسین بگشای"، بال های ترکیده از فهم عظمت نقصان بنشسته بر گردنه ی کردارم را بر سر خاکستر باورم گشوده فریاد دردا دردا درمانا مانا ماناگر به گلو می اندازم.
هان! ای دهل‌چی بختِ برگشته‌ی زندگیِ من! کی نوای "بهاران آمدت" دیگر صرف کاست غم عمو نوروز از فراغ ننه سرما نمی شود؟
کی دستم به قلم می رود تا برای رضای خدا و یکبار هم که ش
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
فردین پاسبان وفاسیز
دانلود آهنگ ترکی فردین پاسبان به نام وفاسیز
Fardin Paseban – Vefasiz
دانلود آهنگ ترکی فردین پاسبان به نام وفاسیز
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
 
متن آهنگ ترکی فردین پاسبان به نام وفاسیز

.:( دانلود تمامی آهنگ های فردین پاسبان):.

کانال تلگرامی مشگین موزیک
https://t.me/meshginmusic
دانلود آهنگ جدید ترکی از سایت مشگین موزیک

.:( صفحه اصلی سایت ):.
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
✅شیخ جعفر کاشف الغطاء هنگامی که به ایران مسافرت نموده بود در جلسه‌ای که یکی از فرماندهان نظامی حضور داشت، ضمن صحبت‌های حکیمانه‌اش گفت: “هرگاه مؤمنی چهل شبانه‌روز از خوردن هر غذای حرام، خودداری کند، خداوند متعالی او را از خوردن غذای حرام نگه داشته و مصون می‌دارد".
 آن فرمانده، به دلیل بی‌ایمانی و خباثت درونی خود و به منظور بی‌ارزش کردن و نادرست نمایاندن سخن شیخ، فردای آن روز، به یکی از زیردستان خود دستور داد، گوسفندی را به زور، یعنی از
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را             دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز           باشد که بازبینم دیدار آشنا را
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون          نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
زمینه احساسی حضرت زهرا (س)
فاطمیه اول 98
هیئت رایه العباس تهران
حاج محمود کریمی
دردا که پیر گشتم در موسم جوانی

فایل صوتی + متن مداحی در ادامه مطلب ...
(کربلا نصیبتون + شهادت)


متن مداحی:
دردا که پیر گشتم، در موسم جوانی 
این موسم جوانی، این قامت کمانی!

گردون به خون نشیند، چشم کسی نبیند 
ابر سیاه سیلی، بر حُسن آسمانی 
وقتی که باغ می سوخت، بلبل به گریه می گفت: 
آتش زدن ندارد، باغی که شد خزانی 
ما داغدیده بودیم، امت به جای لاله 
هیزم به خانة ما، آ
غزل پُست مدرن بنام « نامردِ پیروز ؛ مظلومْ خلاص » از اینجانب « پاسبان پارسی »
عذاب روی سَرم خراب شدچیزی به مانند این نیستنامردی بیداد میکنه توو شهرنامرد شخص بَدی نیست؟
×××
وجه مشترک ، منافع و پولشده برای همه مشخصتوی زندگی سَرَک میکشهبنامِ حقِ پاکِ مقدس
×××
بگذار آرام و آسوده باشدشخصِ نامرد مخالفِ هدفآزادی برای او همیشه مهیاستتوی خیابان بار میکند و میکشد عَلَف
×××
مظلوم‌ها چوب سادگی را میخورندبه چی میان آمد این دفتر؟حکایت‌ها همچنان باقی
آورده اند سه مرد حجاب کرده و از معبری پر آمد و شد عبور می
کردندی. یک بازرگان و یکی ملک زاده ای ستبر، یکی پاسبان کتاب. قرار همی
نهادند که کدامینشان شهره ی شهر است و نزد عوام نامورتر.بازرگان حجاب از رخ برکشید و ناگاه خلق به سمتش روانه شد و شکوهیدندش؛ تبسمی بر لب گزارد و بر خودستایی آغازیدن نمودندی.از
این سپس، ملک زاده آهنگ برکشیدن حجاب کرد؛ پرده تمام از میان نرفته بود که
جماعت بر وی رهسپار شدند و چندی خویش انداز ستاندند و مجیزش گفتند. ملک
زاده
دانلود آهنگ موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد من خدای دردم ولی هی دردا دانلود اهنگ ایرانی
Ahang mohamo zadam yad dastat to moham khafam mikard
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد؛ من خدای دردم ولی هی دردا | دانلود اهنگ ایرانی
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد بهم میاد جلو آینه دیدم خودمو بد نشدم زیاد اون لباسی که تو دوست داشتی نپوشیدم دیگه عکست نیست رو صفحه گوشیمم آخه یه آدم چقدر میتونه بشه بی رحم آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خیلی حرف تو دلمه کس
من همون بیچاره ایم که با 86 درصد زیست و با73 درصد شیمی قراره پشت کنکور بمونم
خدایا خیلی درد داره خیلی 
خیلی درد داره 
هیشکیو ندارم کنارم باشه 
همش باید درد بکشم و درد بکشم 
انقد درس خوندم نیمه نابینا شدم 
خداا چرا انقد نفس کشیدن درد داره؟ 
چرا انقد زندگی کردن درد داره؟ 
دو سال  بدترین دردارو به جون خریدم دو سال تا مغز استخون درد کشیدم 
هنوزم ادامه داره 
همش به خودم میگم محکم باش دختر محکم باشه دیگه چیزی نمونده 
ولی حقیقتش اینه که این دردا هیچ
اگر دستت به دستم هشته می شد
چو تخمی دست زارع کشته می شد! 
به روی سینه صحرای یارت
همانجا قبر فایز بسته می شد
***
خدایا زلف و گردن آفریدی
یقین بهر دل من آفریدی
یقین بهر دل بیچاره فایز
بت پاکیزه دامن آفریدی
***
خداوندا گل ناز آفریدی
تو کبک و بلبل و باز آفریدی
چرا فایز از این دردا نمیرد!
پری رخسار و شهباز آفریدی
رپآهنگ « طوفان » از اینجانب « پاسبان پارسی » تحت لیبل « خانواده پارسی » از پلتفرم خصوصی کالیفرنیا theCalifornia.IR منتشر شد .
 
بنظرم و خیلی از اطرافیانم این آهنگ که سبک متفاوتی داره خیلی خفن در اومده ... گوش دادنش خالی از لطف نیس.
سر هم کل اهنگش ۱:۴۳ هست ؛ ۱:۲۵ زمان مفید این آهنگه ... ۱:۳۰ بیشتر وقتتونو نمیگیره
نظراتتونو برام بفرستید.
غزل پُست مدرن بنام « دورِ دنیا » از اینجانب « پاسبان پارسی »
قدم به قدم حرکت روی پاییزبرگ‌های خزانِ شانزلیزه پاریسهوای بارانی به رطوبت دریاحس خوش به روحت میشه واریز
×××
شب‌های به یادماندنی در ترکیهگشت و‌ گذار با ماشینِ رنگِ بِژمیخواهم سردی شمال را حس کنمپرواز مستقیم به اُسلو‌ی نروژ
×××
از آنجا برویم براتیسلاوا ، اسلواکیکشوری ساکت و آرام در دل آرمانحال خوشی دارد وقتی در طیاره‌ایمیخواهم بروم به دوسلدوف آلمان
×××
خریدارم هوای خوش کی‌یف
غزل پُست مدرن بنام « دورِ دنیا » از اینجانب « پاسبان پارسی »
قدم به قدم حرکت روی پاییزبرگ‌های خزانِ شانزلیزه پاریسهوای بارانی به رطوبت دریاحس خوش به روحت میشه واریز
×××
شب‌های به یادماندنی در ترکیهگشت و‌ گذار با ماشینِ رنگِ بِژمیخواهم سردی شمال را حس کنمپرواز مستقیم به اُسلو‌ی نروژ
×××
از آنجا برویم براتیسلاوا ، اسلواکیکشوری ساکت و آرام در دل آرمانحال خوشی دارد وقتی در طیاره‌ایمیخواهم بروم به دوسلدوف آلمان
×××
خریدارم هوای خوش کی‌یف
اینهمه درد کشیدم اینهمه زجر کشیدم وقتی بقیه داشتن از جوونیشون لذت میبردن من داشتم توی عذاب میسوختم حالا که پیر شدم و دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم و گوشه نشین شدم..  دیگه طاقت دیدن درد بچه مو ندارم 
وقتی یه درد سر باز میکنه بقیه دردا هم بیدار میشن.. این بار سنگین عذاب قلبای همیشه خستست
میدونین چیه من میدونم ک دوسم داره اما دیگ حرفای عاشقونش خوشحالم ننیکنع زیاد فقط ی درد میذاره رد بقیع دردا 
ی درد خیلی عمیق 
نمیدونم چرا اما عجیب دلم چن وقت نبودن میخاد 
نباشم ببینم همه اینا راسته واقعا؟ یا اونی ک من فک میکنم درسته . حقیقتی ک دلم نمیخاد هیچوقت باورش کنم اما
میخاستم اینجا از عشق و عاشقیمون بگم میدونم اما اینا هم جزوشه 
علشقی فقط خنده و خوشحالی نیس 
درد داره خیلیم درد داره اما فک کنم مال من بیشترم هس
متن آهنگ مجبورم از پویا بیاتی
من این دردا رو غصه فردا رو پای کی بنویسم
من از دلتنگی بعد هر آهنگی تو گریه هام خیسم
مجبورم بسوزم با غم این دل خسته
مجبورم
بسازم با این قلب شکسته
مجبورم
حرمت عشق زبونمو بسته
مجبورم تو دل بریزم و بروم نیارم
مجبورم
پا روی شیشه دلم بذارم
مجبورم
منبع : رز موزیک
منِ دیگری...
در قلبم جهانی در آشوب استدر سرم ناظمی با باتوم استدر جانم شخصی توو حس قاتل استبه کجا خواهم رسید 
×××
نهادینه شده در مغزم بذرشخصیت دیگریم ، آدمِ رزلفرار نُرون از کوچک ترین درزبه کجا خواهم رسید
×××
عصبی ، هر آدم خود لعنتی‌ستاین جسم عاشقِ کفن نیستاین روحِ این بدن نیستبه کجا خواهم رسید
 
شاعر: پاسبان پارسی
‹ برداشت از این غزل با ذکر نام شاعر و منبع انتشار مانعی ندارد ›
بی من چگونه رفت؟ مگر دوستم نداشت؟ 
آخر چه خواستم که دگر دوستم نداشت؟
آن اشک‌های شوق در آغازِ هر سلام 
آن خنده‌ها چه بود؟ اگر دوستم نداشت
آه ای دل صبورِ کماکان در انتظار! 
آه ای نگاه مانده به در! دوستم نداشت
کار رقیب بود که نامهربان من 
از روز دیدنش به نظر دوستم نداشت
من تا سحر به گریه و او تا سحر به خواب 
دردا که قدر خواب سحر دوستم نداشت... .
‌سجاد_سامانی
اپیزود اول: حدود یه هفته پیش، یه شب با یاسمن رفتم بیرون. یک ساعت و نیم دقیق، غرق شدم تویِ حرفاش. تویِ درداش. تویِ دردایی که حسشون می‌کردم. که تویِ منم همون دردا ریشه داشتن. همونا چیزایی بودن که باعث می‌شدن ساعت سه شب یهو از خواب بپرم و بزنم زیر گریه. که براش از ریشه‌دار بودن این دردا گفتم. اینکه شاید بزرگتر و عاقلتر شیم ولی نمی‌تونیم ریشه‌ی این دردا رو بِکَنیم و بندازیم دور. چونکه با ریشه‌هایِ خودمون گره خوردن. این گره‌ها هیچوقت باز نمی شن. [L
زیمن مقدمش روزجوان است/علی اکبر آمد حق عیان است/نبی وفاطمه خشنود و راضی/حسین بن علی هم شادمان است/بودمثل علی مرد شجاعت/جوان کربلایک قهرمان است/کنون الگوی ایران حضرت اوست/برای گام دوم او نشان است/جوانان رانگر الگوی ناب است/برای شیعیان امن وامان است/ولایت بابصیرت درس اوشد/که دین مصطفی را پاسبان است/زمیلادش به مهدی گوی تبریک/که اوالگوی برصاحب زمان است/
امشب که با اون یکی صباعه حرف می زدم فهمیدم ما آدما یه درد بزرگیم رو سینه هم! این زبون لعنتی چیه که باهاش می سوزونیم همو؟ حروممون اگه با شکستن دل یکی، خودمونو تو دل یکی دیگه جا کنیم. خیلی وقته قسم خوردم با حال بد یکی گریه نکنم ولی یه سری دردا هستن که درمون ندارن... واقعا ندارن! واقعا نمیشه کاریشون کرد. فاصله چیز وحشتناکیه. فاجعه ست! قیمت خوشحالی امشبش یه بستنی شکلاتی بود که از پسِ از تهران تا سمنان فاصله، نتونستم خوشحالش کنم. چه شبی رو سر می کنه... ل
برا مناسبت های تقویمی فقط روز مادر و روز پدر رو قبول دارم. بقیش سوسول بازیه....
روز دختر... روز جوان... روز پزشک... روز مهندس ... روز کوفت... روز زهر مار... 
+ حتی یک نفر هم بهم تبریک نگفت. به جز یه پیام فوروارد از یه آدم آشغال که نمیدونم چرا از زندگیم و همین پیام های قرنی یکبار حذفش نمیکم! شاید از فرط تنهاییه!!
+ معده دردا شروع شده :(  دیشبم از درد مردم و زنده شدن. 
گندت بزنن دنیا ....
+ یادمه یه وبلاگی یه زمانی پیدا کرده بودم نویسنده اش یک عالمه راه های خودکشی
خیلی حالم بده...
نمیدونم چرا یهو همه دردا باهم حمله میکنن
تنهایی،تیکه های خورد شده قلبم،گریه،دلتنگی، دلتنگی ،دلتنگی...
دیگه دلم هیچی نمیخواد!
شاید اگه اون نرفته بود انقد شرایط بد نبود...
دلم واسه اون دستای کوچولوش تنگ شده
دلم واسه خودم تنگ شده ،واسه خود قبلیم.نمیدونم تو این مدتی که رفته و دیگه ندارمش...چیشدم چرا انقدر عوض شدم
شمار کسایی ک بهم گفتن عوض شدم زیاد شده خودمم دلیل اینهمه تغییرو نمیدونم
حتی نمیدونم چرا دارم اینچیزارو مینویسم!
فقط میت
آفتاب برج عصمت بعدزهرا زینب است/زینت خوب پرستش بعدبابا زینب است/دختراحمد وحیدر نور چشم فاطمه/جلوه نیک بصیرت عشق طاهازینب است/روزمیلادش رسیده باسپهربرتری/آشنای اهل عالم نوردنیا زینب است/برحسین وکربلایش قله ای از معرفت/سوی عاشورا پیام ناب مولازینب است/در حجاب وبرعفاف فاطمی الگوشده/حامی ناب ولایت تابه فردازینب است/گلشن دین نبی راحضرتش شد پاسبان/اسوه هرزن ومردی شور دلها زینب است/مثل زینب باحسینش نیست اندرعاشقی/گوهری ازبهردنیا نور عقبازینب
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
درود دوستان
 
رپآهنگ « پیر دَمِ گور » از اینجانب « پاسبان پارسی » پیش فروشش آغاز شد....
این کار تو سبک عاشقانه و احساسی هست....
لطفا برای تلاش من و کار من ارزش قائل بشید و حمایت کنید...
5000 تومان پولی برای کسی نیست اما اگر 100 نفر این کار رو بخرن تازه میشه حقوق 1 ماه من که من با کمک شما بدست میارم و قوت میگیرم که کار های باکیفیت و قوی تری پخش کنم/
 
 
لطفا از کار حمایت کنید و بخرید....
 
ورود برای خرید
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
گشته میلادحسینی وعلمدار حسین/مرحبا برپاسداران یارو ودلدارحسین/شدسپاه انقلابی اسوه اش ازکربلا/خارچشم دشمنان شدمهدایثارحسین/هرکجایی پاسداران خدمت ملت کنند/چون سلیمانی برایش هست سردارحسین/برولایت یارناب و پاسبان انقلاب/مثل عباس است ومالک قلب اسرارحسین/دشمن ماازخباثت طعنه داردبر سپاه/ریشه کن غرب ویهودی هست آثارحسین/دررکاب رهبرما میزندهرفتنه را/این سپاه بابصیرت گشته آثارحسین/آمده دنیابداند یاور مهدی شود/دائما لبیک دارد بهرهربارحسین/
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
به نام خداوند مردان پاک
بود آفریننده ی آب و خاک
خدایی که جز او خدایی نیست
بگو آفریننده جز او کیست؟
خدایا گناهانانمان را ببخش
که این بی حواسیمان را ببخش
تو پوشنده و من پر از عیبها
از عنایات تو من بُوَم زیبا
سلام 
در این وبلاگ ان شا ءالله قرار است با زندگی دلاورمردانی زندگی کنیم که زندگی را فدای دینشان کردند و زندگی ابدی را در شادی و اطمینان از رستگاری بدست آوردند
این دلاورمردان شهدا هستند
علی الخصوص شهید رسول خلیلی رفیق جینگ ما
و دوبیتی در وصف
این که همیشه سردرد با تمام ثانیه هام عجین شده رو حتی سینوزیت هم نمیتونه گردن بگیره، اصلا در توانش نیست.
بعد هر گریه و خنده و عصبانیت و سرما و گرما و هرچیز دیگه ای از نوع عمیقش، یه موجود عجیب الخلقه مثل gollum میشینه روی سرم و با همون استایل ترسناکش شروع میکنه به بردن دستش زیر پوست و استخون جمجمه و بعدش فشار دادن. اونم انقدر عمیق و طاقت فرسا که غیرقابل تصوره...
ولی هنوزم میگم که همه ی این دردا نمیتونه سینوسی باشه؛ یه جایی هجوم فکر و سردرگمی ذهنی باع
این که همیشه سردرد با تمام ثانیه هام عجین شده رو حتی سینوزیت هم نمیتونه گردن بگیره، اصلا در توانش نیست.
بعد هر گریه و خنده و عصبانیت و سرما و گرما و هرچیز دیگه ای از نوع عمیقش، یه موجود عجیب الخلقه مثل gollum میشینه روی سرم و با همون استایل ترسناکش شروع میکنه به بردن دستش زیر پوست و استخون جمجمه و بعدش فشار دادن. اونم انقدر عمیق و طاقت فرسا که غیرقابل تصوره...
ولی هنوزم میگم که همه ی این دردا نمیتونه سینوسی باشه؛ یه جایی هجوم فکر و سردرگمی ذهنی باع
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، رضا سلیم ساسانی در همایش پاسبان و اصناف کرمانشاه که درون حجره اصناف برگزار شد، اظهار کرد: در طول سال های اخیر، موسسه نظارت پیاده شدن اماکن پلیس استان غم افزایی بسیار خوبی با اصناف و بازاریان داشته و همواره زنهار های لازم را به ارتکاب آورده است.   وی بیان کرد: از سوی دیگر بازاریان کرمانشاه نیز متصل شرکت با ماموران پلیس را سرلوحه حکم خود فراغت داده و هرجایی که لازم بوده بخاطر افزودن امنیت پای امر آمده ا
((به نام خداوند مهربان))
 
آخر شدم در این راه ، عاشق تر از زلیخا
پر دردتر ز شیرین... مجنون ترم ز لیــلا
پنهان شدم ز چشمت ، تا راز دل ندانی!
دردا که راز پنهان ، خواهد شد آشکارا...
 
*مصرع آخر تضمین از حافظ است.*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
 

 
این روزا از هر طرف که تصور کنی فشار روم هست. یه وقتا حس میکنم دارم له میشم. یه جاهایی زیادی شونه زیر بار مسئولیت دادم و حالا نمیتونم خودمو یه شبه بیرون بکشم. باید صبوری کنم. و تو این حجم فشار... ترجیح میدم نیم ساعت تو ایستگاه اتوبوس قدم بزنم اما تنها باشم... اما تو فضای بسته نباشم... اما تو محیط تکراری نباشم. 
روحم... جسمم... ذهنم... خسته اس اما هیچ چیزی نیست که دلم بخواد... جز خلسه... مثل اون لحظه ای که صبح از خواب بیدار میشی قبل از این که همه ی دردا و فکر و
بازآمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنموین چرخ آدم‌خوار را، چنگال و دندان بشکنم
از شاه بی‌آغاز من، پران شدم چون باز، منتا جغد طوطی‌خوار را، در دیر ویران بشکنم
ز آغاز عهدی کرده‌ام، کاین جان فدای شه کنمبشکسته بادا پشت جان، گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم، شمشیر و فرمان در کفمتا گردن گردن‌کشان، در پیش سلطان بشکنم
روزی دو باغ طاغیان، گر سبز بینی غم مخورچون اصل‌های بیخشان، از راه پنهان بشکنم
چون در کف سلطان شدم، یک حبه بودم کان شدمگر در
مشکل، عشق نیست؛ بلکه مشکل تاکید بیش از حد بر روی عشق در زندگی است؛وقتی بیش از حد بر روی جنس مخالف در زندگی تمرکز صرف داریم و میخواهیم به هر ترتیبی به عشق برسیم ، حالمون خوب نیست و عشق برامون حکم ماده مخدر رو داره تا دردمونو تسکین بده.عشق نباید دوای درد های ما باشه و اگر اینطور باشه و حتی اگر هم بهش برسیم، مطمئنا عشق سالمی نیست و بیمار گونه خواهد بود.هورنای میگوید: در تحلیل روانی بسیاری از زنان به اینجا رسیدیم که این زنان فقط یک فکر را در سر می پ
 
به روز هایی رسیده ام که دیگر،
چندشنبه هایش مهم نیست!
همه ی آدم ها و روزهایش..
همه جمعه شده اند.
 
+چقدر از دنیا و آدماش زده ام.. حتی از آدم خوبا!اصلا همه چی تقصیر این خوباست..
آدم که از بدا انتظاری نداره، همین خوبان که دلتو بی هوا میشکنن، همین خوبان که قلبتو پر پر میکنن! همین قشنگ ها،همین مهربونا، همینا که میتونستن دلخوشی باشن تو دنیا،مرهم باشن واسه دردا.
همین خوبان که داغ به دلت میزارن و نه حتی بد بودن که بتونی چشم بپوشی ودیگه یاد خوبی هاشون نیا
چند صباحی بمان، یا حسن عسکریبار مبند ای جوان، یا حسن عسکریلحظه ی دردسرت، آمده بالاسرتمهدیِ صاحب زمان، یا حسن عسکریشکرِ خدا در گذر، حضرت نرجس ندیددست تو در ریسمان، یا حسن عسکریتشنه لب سامرا، ماه ربیعت چراگشته شبیه خزان؟! یا حسن عسکریدر دل زهرایی ات، خاطره ی محسنشریخته داغی گران یا حسن عسکریداغِ دلت این شده، از غم محسن شده...فاطمه، قامت کمان، یا حسن عسکریرنگِ رخت را عجیب، زهر بهم ریختهتشنه لبی بی گمان، یا حسن عسکریخورد اگر ظرف آب، بر لب و دند
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فر
زمان که میگذره و بالاخره به روزی که ازش می ترسم میرسم و باهاش مواجه میشم پس چرا نباید از زمانی که الان دارم استفاده کنم شاید خیلی چیزا تغییر کرد.
از مریضی که دارم متنفرم باعث شده به خیلی از کارایی که دلم میخواد نرسم نتونم انجامشون بدم باعث شده که نتونم به خیلی از ارزوهام برسم دلم میخواد خودمو بکشم ولی از طرفی هم دلم نمیخواد که بمیرم و میترسم ولی خسته شدم از وضعیتی که دارم!فکر میکنم نباید اصلا متولد میشدم اگه میشد همون موقع که قرار بود سقط بشم
فاطمیه - شهادت حضرت زهرا  (س)
 
در را که با شتاب لگد وا نمی کنند دیوار را که صفحه گلها نمی کنندگلبرگ یاس را که به آتش نمی کشندسیلی نصیب صورت حوراء نمی کنندآتش به درب خانه ی رهبر نمی زنندتوهین به بیت سرور و مولا  نمی کنندبا کودکان خانه که مشکل نداشتندرحمی چرا به گریه ی آنها  نمی کنندمردم به جای بیعت و همیاری امامغربت نصیب رهبر تنها نمی کننددر پیش چشم غیرت مردانه ی کسیحمله به دست و بازوی زن ها نمی کنندزن را به قصد کشت به کوچه نمی زنندجمعی اگر زدند
 
+بهمن تو کانالش نوشته :
 
دلارام فوت کرد...
دلارام گفته بود هزینه ی درمانم تو خارج از کشور حدود 250 هزار دلاره! منم با خنده گفته بودم آدم بمیره به صرفه تره!
من شوخی کرده بودم دختر جون چرا جدی گرفتی!
 
+ماری تو کانالش نوشته :
 
لال شدن مگه همین نیست، دختر مهربون و پرانرژی‌مون رفت.روحت در آرامش باشه دلارام عزیز
 @my_diaryyyyyy
 
+من تو کانالم نوشتم :
 
دارم دق میکنم...باورم نمیشه
روزی ک کانالشو پیدا کردم رفتم و بهش پیام دادم اما جواب نداد. رفتم پی وی بهمن. گفت
 
نصرت‌الله کریمی بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما درگذشت. او کارگردان «درشکه‌چی»، نویسنده «افق روشن» و بازیگر «عیالوار» بود.
به گزارش ثریا نصرت‌الله کریمی صبح امروز سه‌شنبه ۱۲ آذر به‌دلیل کهولت سن دار  فانی را وداع گفت.
نصرت الله کریمی متولد ۱۳۰۳ تهران، فارغ التحصیل از هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده سینمایی پراگ در رشته کارگردانی سینما و تلویزیون بود. مراسم تشییع پیکر این هنرمند قدیمی روز شنبه ۱۶ آذر ماه برگزار خواهد شد که جزییات آ
«همسایه‌ها» دو
بخش اصلی دارد که اسم بخش‌ها را می‌گذارم «بخش خانه» و «بخش زندان».

من بخش زندان را بیشتر دوست می‌دارم. نشانه‌اش
اینکه خواندن بخش اول یک ماه طول کشید ولی بخش دوم را ظرف دو شب تمام کردم. باز
نظر شخصی‌م این است که در بخش زندان، شرح شکنجه‌های شهری، خالد را،‌ جذاب‌ترین بخش توصیفیِ کتاب
است.

رمان با توصیفِ بلور خانم شروع می‌شود و چنان
این توصیف خوب پرداخته شده که همان اول قانع می‌شوی که کتاب را تمام کنی. خوبی‌ش
این است که این ت
۱.گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟
بالله که زنده ماندنِ ما، شاهکارِ ماست...
۲.کاش ما هم‌ جعبه سیاه داشتیم ، بعد مردن معلوم میشد کی از غم مرده کی از ناامیدی...
۳.دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه‌ی ایام دلِ آدمیان است
ای کوه! تو فریاد من امروز شنیدی
دردی‌ست درین سینه که همزادِ جهان است
#هوشنگ_ابتهاج
۴.‏ما تنها جوونایی هستیم که سی سال بعد نمیگیم ، جوانی کجایی که یادت بخیر...
تو این حال و هوای متشنج تو رو خدا حواستون به حرفایی که میزنید باشه.
بوسیله گزارش ایرنا، اواخر سال گذشته هیئت دولت مصوبه ای برای حمایت از دوسالانه شدن مدت قراردادهای اجاره داشت و این مصوبه که در زمان حضور عباس آخوندی به عنوان وزیر درون وزارت طرز و شهرسازی در خرداد ماه سال گذشته تهیه شده حیات مراحل مقبول را درون نصیب و قسمت طی کرد، ولی بعد از آن معلوم نشد که چرا بوسیله صحن علنی کمیسیون نرسید و نتوانست عنوان قانون را به خویشتن گیرد؟ مصوبه دوسالانه شدن قراردادهای اجاره که با ترانه زنهار از حقوق مستأجران برای
خیلی فیلم حوصله سر بری بود ولی دیگه چون قصه مشهوری بود به زور تا آخرشو نگاه کردم که ببینم چی میشه.
 
یه چیزی رو راس می گفت. این که آدم به عشق زنده است.
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود 
 
اما عشق بیشتر به شخصیت خود عاشق مربوطه تا این که عاشق چه کسی میشه. پسره درونش پر از عشق بود واسه همین همه ی این سال ها رو با سرمستی و شادی زندگی کرده بود ولی دختره چون وجودش عاشق نبود یه دفه به نظرش همه اینا توهم اومد و crash کرد! آخر
طبیب راه نشین
کسانی که بهره ای از علم پزشکی نداشتند ،  بر سر گذر مردم می نشستند و به معالجه  بیماران می پرداختند . از زمان های قدیم بوده و جالینوس به این « اطبا» به دیده تحقیر  می نگریسته . حافظ و سعدی ظاهرا با اشاره بنظر جالینوس گفته اند:
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد

برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی (حافظ)
متاع من که خرد در بلاد فضل و ادب؟

حکیم راه نشین را چه وقع در یونان؟ (سعدی)

 
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
+ یک زمانی که تازه از دانشجو شدنم میگذشت شاید سال اول یا دوم چارتار یکهو مد شده بود. مثل خیلی از مدهای یکهویی اون موقع. شهرام شکوهی و از این قبیل‌ها. ما هم گوش میدادیم. بارونش رو تو بارون. مرا به خاطرت نگهدارش را به وقت دلتنگی‌های خونه و باز آ که جز تو جهان من حقیقتی نداردش در بی‌هدفی‌ها.   
+ آفتاب بی‌رمق روزهای از نیمه گذشته‌ی آذر از روی دسته‌ی صندلی رد شده و پهن کرده خودش رو روی میز و صفحه‌ی لپ‌تاپ رو تاریک کرده. چشم رو تنگ میکنم که ببینم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه ی حیرانی است خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی بینیم ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بریم ابریم و نمی باریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیداریم گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مر
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
از زمزمه دل‌تنگیم، از هم‌همه بیزاریمنه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریمآوار پریشانی‌ست، رو سوی چه بگریزیم ؟هنگامه‌ی حیرانی‌ست، خود را به که بسپاریم ؟تشویش هزار « آیا »، وسواس هزار « اما» ،کوریم و نمی‌بینیم، ورنه همه بیماریمدوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ستامروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریمدردا که هدر دادیم آن ذات گرامی راتیغیم و نمی‌بریم، ابریم و نمی‌باریمما خویش ندانستیم بیداریمان از خوابگفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم من راه
ساعت از هشت شب هم گذشته. لپتاپ را روشن می‌کنم. روی صفحه‌ای که باز است، دکمۀ اف 5 را دوباره فشار می‌دهم. در این چند روز دکمۀ اف 5 لپتاپم به اندازۀ هزار کلیک پیرتر شده. دوباره اف 5 و این‌بار صفحه‌ای آشنا. گوگل دوباره رخ نشان می‌دهد. «دائماً یکسان نباشد حال دوران.»
ساعت از هشت گذشته و خوب که فکر می‌کنم، می‌بینم من هم همچون دکمۀ اف 5 لپتاپ، به اندازۀ هزار کلیک پیرتر شده‌ام. نه، فرسوده شده‌ام. فرسوده کلمۀ بهتری است. نه تنها من، که همه به اندازۀ هزا
ورس اول :
به هر دری زد بن بست بود
همه امیدو گرفتن از اون
همه گفتن ببخشید ولی
همه نامردیا از قصد بود
هرکسی تیکه شو گفت رد شد و
باعث یه درد مفرط شد
سواری گرفتن ازش مفت
دندونا از حرص تو هم قفل
بازم دستاشو مشت کرده
بخت و اقبال بهش پشت کرده
ولی تو این دنیای بی رحم رویاهاش اونو دلشو خوش کرده
توی قانون جنگل شهر زیر سایه ی درختا رشد کرده
هیچ وقت بهش نور نتابیده
مغزشم که یه ریز خطا میده
رفته همه مسیرارو
تو زندگی نزده به کسی نارو ولی
جواب خوبیشو با بدی دادن
خوبم.....بهترم....
حال جسمی با خوردن داروها و رژیم بهتر شد....البته که هنوزم از خورد و خوراک ترس دارم.... مثل مارگزیده ها شدم!!! بعد دلم برای میوه های تابستونی داره ضعف میره در کنارش....
با دوستام بیرون رفتیم.... برای عقد یکی از دکتر جونا که آخر فروردین بوده و خبرمون نکرده بود که عقد کرده کلی گله کردیم.....بعد عکس دیدیم و جیغ کشیدیم.... توی ماشین براش کِل کشیدیم....گفتیم و خندیدیم و عکس گرفتیم...ولی اینقد بد کیفیتن که نگو!!!!
شب هم شام مهمونش بودیم....
....................
 
شرک یه روزی خسته میشه از زندگی جدید و هیاهوی عجیبش و ارزو میکنه همشونو از دست بده اون دلتنگ زندگی گذشته اش میشه و وقتی بدستش میاره تازه یه چیزاییو یادش میاد
الکسشون کلی جلز ولز میکنن برگردن باغ وحش وقتی بالاخره برمیگردن گلوریا میگه نرده های بینمونو یادم نبود
ما فقط قسمتی از خاطرات را بیاد میاریم
 
یه وقتایی یادم میره  چقدر دوسشون دارم یادم میره وقتایی رو که نداشتمشون ! 
نمیدونم چی شد که دیشب یهو دلم ریخت یهو دلم ترسید از نداشتنشون نمیدونم
انقلاب پوچی‌ها
قضیه انقلاب فرق کردهدف گم شده در جایی پَرتمردم نمی‌خواهند این تغییر راعاملانشان میشوند از جامعه طرد
×××
صدای صفوف دعا نیستهمه به دار مجازات آویخته شده‌اندهمه به جرم مشترک آن بالابه مُشتی احمقِ رجز‌خوان تبدیل شده‌اند
×××
گویند: خدااا به داد ما خواهد رسیداو عادل بی بَدیل جهان ما‌ستاگر او عادل است حکم شما میشود اعداماما قبلش نثارِ صورتشان پاست
×××
بمانید و دعا کنید که ناجی برگرددقصد ما اغتشاش و شورش نیستاگر شما داشتید حق
آن فتنه ای که مرا از تو التماس نیست
تا هست او به ملک دلم روشناس نیست
گر خلق پاسبان متاع سلامت اند
محنت متاع ماست که محتاج پاس نیست
با گفته در مساز که گفتار پرده است
هر نکته ای که گفته شود بی لیاس نیست
شیر آیدم به راه و بر او بر غلط کنم
ور نه به راه عشق مگس بی هراس نیست
منزل شناس عشق گرامی بود ولی
منزل چو نیست قیمت منزل شناس نیست
عرفی به شکر نعمت غم کوتهی مکن
کز دوست دشمنان بتر از ناسپاس نیست
عرفی شیرازی
بسمک یا مطهِّر
************
 حضرت علامه حسن زاده آملی  می فرمایند:
طایفه ی اهل تحقیق گویند:
تا طهارت حاصل نشد، چیزی ب شما نمی دهند. مطابق درجات طهارتتان می دهند. طهارت را هم مراتب است از طهارت لباس، طهارت بدن، ک این را فقه جعفری متکفل بیان آن است؛ و طهارت باطن از خیال و وهم؛ و قلب و روح و طهارت سرّ و حصّه ی وجودی و طهارت انسانی ک ب وقتش عرض می شود.

 تا کشیک نفس نکشید و پاسبان حرم دل نباشید؛ در گفتار و دیدارتان با خلق و ... طهارت حاصل نشود، چیزی نمی دهند...
میترسم. از قوی بودن می‌ترسم. از اینکه بدونم تهِ این ماجرا چیه می‌ترسم. می‌گن «حرفای خوب بزن یارو. الکی خودتو درگیر تیرگی و سیاهی نکن.» ولی نمی‌گنجه‌. این حرفا توو زبونم نمی‌گنجه. من خیلی وقته از یادم رفته چجوری باید حرفِ خوب زد. هرچند از حرفِ خوب زدن هم می‌ترسم. می‌ترسم فکر کنن حالم خوبه و کمک‌م نکنن. من به کمکشون نیاز دارم آخه. به کمکِ همه‌شون. من یه وابسته‌ی کارنابلدِ الکی خوش بودم که نمی‌تونستم بگم بهشون نیاز دارم. اونام هیچوقت نبودن.
تنهایی ...





من خیلی خوب میشناسمش ، چون بیشتر عمرمو باهاش گذروندم .





وقتایی که بفیه نیستن ، تنهایی هست .





تنهایی یعنی خودتی و خودت .






برای ادمای مختلف ، معانی مختلفی داره ؛





برای یکی یعنی دوری از دوستان





برای بعضی یعنی دوری از خانواده





برای بغضی یعنی دوری از همه





برای بعضی هم یعنی دوری از کسی که عاقشقی ...





اما یکسایی هستن ، که همه رو  باهم دارن .






تنهایی یعنی آرامش.





تنهایی یعنی وجود یک نفر.





تنهایی یعنی صدای نفس های یه نفر.




_۹۸/۲/۱۲ ساعت ۱۴/۳۰به محض رسیدن با یه قالیچه و ۹ متر موکت شروع کردم ، بعداز خوردن دو لیوان چایی و سه عدد تخم مرغ، دوباره شروع کردم ۲ تا قالیچه دیگه و  بعد ۲۱ متره دیگه موکت شستم و ۵ تا قالی شستم ۴ تا ۶ متری و یه ۹ متری .... و تا ساعت ۱۸/۳۰ کارم به پایان رسید ولی با دردی روبرو شدم که مرگ رو به چشم دیدم تو تمام عمری که از خدا گرفتم تا بحال اینقدر پشت سرهم تو آب نبودم ، کار یه عمرمو تو سه ساعت و نیم  انجام دادم.... شب از درد زیاد نمیتونستم بخوابم ....
_۹۸/۲/۱۳ و
 « متن سرود مدافعان حرم »
ای شهیدان ای شهیدان عزت ما از شماای غیوران حسینی غیرت ما از شماپاسبان خیمه های زینبید و جان به کفدر ره یاری حق بازو به بازو صف به صفآبروی ما از شهیدان استزنده این خاک از خون یاران استپر زبختی ها خاک ایران استاین امنیت از برکت خون حسینی هاستراه خمینی وارث خونهای عاشوراستبه خدا که ای شهیدان همه چون دو نور عینیدهمه عاشقا فداتون که فدایی حسینیدفاطمیون شد مرکز دلهامادرم زهرا نقش پرچم هاوعده گاه ما مسجد القصیما با شهیدا
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را


دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا




کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم دیدار آشنا را



ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا



در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

هَاتَ الصََّبوح هُبََّوا یا ایها السکارا



ای صاحب کرامت شکرانه سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را



آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا



در کوی نیک نامی ما را گذر ندا
 
از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم
 
آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟
 
تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم
 
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ستامروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم
 
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی راتیغیم و نمی‌بریم ، ابریم و نمی‌باریم
 
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خوابگفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیدار
دانلود آهنگ جدید تی دی و مجهول به نام جریاندانلود آهنگ جریان از  تی دی و مجهول با لینک مستقیم و کیفیت بالا 
یک آهنگ زیبا و جدید از هنرمند محبوب به نام جریان همراه با متن آهنگ 
Download New Music T-Dey & Majhoolcalled Jaryan
دانلود آهنگ جدید تی دی و مجهول به نام جریان
دانلود آهنگ جریان از تی دی و مجهولاین آهنگ را می توانید با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ از نیوموزیکفا دانلود نمایید
به همراه متن آهنگ و پخش آنلاین آهنگ جریان از تی دی و مجهول با لینک مستقیم و پرسرعت نیو موزیکف
تو سرم طبل و سنج می‌کوبن
یک‌نفر داد می‌زنه انگار
یک زن از غمِ مردنِ بچه‌اش
پشت هم زار می‌زنه، هی زار

ازدحام صداست تو سرِ من
گرچه لب‌هام قفل و خاموشه
دارم اینجا پر از جنون می‌شم
بی‌صدا، تو اتاقم، این گوشه

درد می‌ریزه از شقیقۀ من
تو یقه‌ام پر شده از این حرفا
دکمه رو وا کنم زمین غرقه
تو همین واژه‌ها، همین دردا

آدما حالمو نمی‌فهمن
حرف من واسه گوش اونا نیس
دکمه رو وا نمی‌کنم، نه! نه!
جای ماهی، تو آسمونا نیس

بهتره غرق شم تو تنهایی
جز
بسم الله الرحمن الرحیم قربة
الی الله غمت در نهان‌خانه‌ی دل نشیند... . . .
. تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب
تو پادشاه کجا یاد پاسبان آری... . .
رفیق عمار قدیر مهندس فرمانده
اینجا تیپ سیدالشهداء سربازان آخرالزمانی امام زمان عج
فداییان حضرت زینب سلام الله علیها
شهیدقدیرسرلک شهیدمحمدحسین محمدخانی
@bi_to_be_sar_nemishavadd
سلام
 خوبید؟ منم خوبم، امشب بعد مدت ها دلم هوایی وبلاگ های قدیمی و کرد من که زیاد سنی ندارم ییست سالمه ولی یادمه دوره ی راهنماییم چقدروبلاگ نویسی مد بود هرکی دلتنگ یکی می شد تو وبلاگش می نوشت امشب به چندتاوبلاگ قدیمی سر زدم یه چیزی بین همشون مشترک بودیه چیزی که منم دارم؛بغض، بغض تنها اشتراک وبلاگ نویس های عاشقانه است ماها نمی نویسیم که کسی بخونه می نویسیم که بغض خفمون نکنه. 
  سخت دلتنگم، بی خبری چه سخته، اینکه الان خوابی یا بیداری، حالت خوب
در فرودگاه لندن، بر نیمکتی هنوز خوابش نبرده بود که صداهایی شنید، دستی هم به شانه‌اش خورده بود. دو پاسبان بودند، بلند قد، یکی با تاکی واکی و آن یکی که، دست بر شانه‌اش گذاشته بود، پرسید: اینجا چرا خوابیده‌ای؟
_منتظر پرواز به برلنم.
_گذرنامه خواست. دادش. حالا دیگر ایستاده بود، گیج خواب. همان پرسید: تولد؟
سالش را گفت، ۱۳۲۶ که می‌شود ۱۹۴۸. روز و ماه تولد حتی به شمسی یادش نیامد. گفت: ما جشن تولد نداشته‌ایم که یادمان بماند. می‌بایست بگوید نسل ما، ی
آب بندی دیوار حائل
بنا پاسبان یا این که دیوار حائل
بنا دربان یا این که دیوار حایل دیواری میباشد که بتواند بصورت یک بنأ نگه دارای و توکل گهگاه برای پایداری بنأ دیگر، یا این که دوری از ریزش، و مهار خاک‌های تپه‌ها یا این که دیگر عارضه ها طبیعی مشرف به جاده‌ها یا این که ساحلی در حدود دریاها و دامنه‌های غیرطبیعی و در مجموع هر جا که احتیاج به توکل‌گاهجانبی باشد استعمال شود. وجود خاک محدود در بین دو طول متفاوت و نیز در جاهایی که منظره نیاز شدید
آناهیتا نام ایزدبانوی آبهاست که یشت پنجم (=آبان یشت) از اوستا و چهارمین نیایش از پنج نیایش زردشتیان در خرده اوستا در ستایش اوست. او درمانبخش و افزاینده رمه و دارایی و کشور است. پاک کننده تخمه مردان و زهدان زنان و دهنده شیر پاک به مادران است. اهورا مزدا او را آفرید تا پاسبان آفریدگان نیک باشد.  
در آبان یشت بسیاری از شاهان و فرمانروایان برای این ایزد صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند را برای برآورده شدن حوائج خود پیشکش آورده‌اند. در آبان یشت چ
دانلود آهنگ آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خوب میدونستی که جونم به جون تو بنده | دانلود اهنگ
Ahang akh che dardaei keshidam az dastet divone
آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه؛ خوب میدونستی که جونم به جون تو بنده | دانلود اهنگ
موهامو زدم؛ یادِ دستات تو موهام خفه ام میکرد! /// بهم میاد /// جلو آینه دیدم خودمو؛ بد نشدم زیاد /// اون لباسی که تو دوست داشتی، نپوشیدم /// دیگه عکست نیست؛ رو صفحه ی گوشیمم /// آخه یه آدم چقدر میتونه؛ بشه بی رحم؟ /// آخ چه دردایی کشیدم؛ از دستت دیوو
  
   رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
         قد برافراز که از سرو کنی آزادم
                                           _حافظ












متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param na
بوسیله گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از ایسنا، پیش بینی می شود "خورخه" به عنوان سومین طوفان ماه فوریه تندبادها و باران سنگین برف و باران را بوسیله همراه داشته باشد و منجر به صدور هشدارهای شدید آب و هوایی داخل شمال اسکاتلند و سراسر ایرلند شمالی شود. وضعیت آب و هوایی منطقه انگلیس به حدی وخیم بوده که درخت سرو آتش نشانی و امداد و استخلاص جنوبی ولز بین ساعت ۶ عصر روز جمعه و ۶ صبح روز شنبه ۷۲ ربط اضطراری دریافت کرده است. "پونتی پرید" که دو هفته پیش
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، سردار محمدرضا مقیمی با اشاره به علل و عوامل شکل گیری نماینده امنیت اقتصادی بیان کرد: پلیس امن اقتصادی با این هدف که قبل از این که جرمی شکل گیرد وارد عمل می شود، در واقع پیش بینی و پیشگیری را سر لوحه اقدامات خود قرار داده و در صورت نیاز رفتار مقتضی صورت می گیرد. رئیس پاسبان امنیت اقتصادی ناجا داخل توضیح برنامه و اقدامات پیش روی این نماینده اظهار کرد: یکی از پروگرام هایی که برای پلیس امنیتاقتصادی حائز ابهت
علامه حسن زاده آملی (حفظه الله):
برادرم! حرف این و آن را مزن، دم فروبند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش. دست توسل به دامن خاتم اوصیاء و اولیاء امام زمان مهدى موعود حجه بن الحسن العسکرى (علیه السلام) دراز کن که گردنه هاى سهمگین و هولناک در پیش دارى و آن بزرگوار امیر کاروان است. از افراط و تفریط بپرهیز! اهدنا الصراط المستقیم گوى. از پیروى نفس حذر کن! از اوباش بگریز! به مضمون نامه اى که در پیش تقدیم داشتم عمل کن. به آن چه که شفاها معروض داش
زندگی نامه شیخ کلینی(ره)
شیخ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی در زمره بزرگانی است که در عهد امامت امام یازدهم(ع)در قریه ای به نام کلین واقع در 38 کیلومتری جنوب غربی شهر ری چشم به جهان گشود. وی از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغرا در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار می رود. شیخ کلینی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی برای پیمودن مدارج کمال انسانی شافعی، حنفی و شیعی به ارائه آرا و نظرات خود می پرداختند. شیخ نیز ضمن ادامه تحصیلات خود با عقاید م
آموزش دادن به سگ ها می تواند در عین حال که بسیار سرگرم کننده است خسته کننده هم باشد. به خصوص اگر شما خوب بلد نباشید که چگئنه باید مهارت ها و رفتارهای مختلف را به سگ خود آموزش دهید. استفاده از تشویقی سگ می تواند سگ را به خوبی با شما در این مسیر همراه کند.
ابتدا سگ را در طرف چپ مغفر قرار می دهید مغرور زورمند بخو گردنش را با دست سمین می گیرید بطوریکه سگ بایستی جمان موقع تعلیم تمام دروس در طرف چپ مربی واقع گردد. این یک سنت قدیمی است که مربیان اولیه عل
بوسیله گزارش خبرگزاری مهربانی به نقل از نماینده بوشهر، سپهبد خلیل واعظی پیش روی داشت: درون پی اطلاع پاسبان مبنی به خشکی امدن اینکه شرور سابقه داری بوسیله معروفیت «ح. م» پس از آزادی از زندان با اقدامات مسلحانه، شاکیان و خطا دیدگان قبلی خویشتن را مورد آزار و زحمت استراحت می‌دهد، دستگیری وی در دستور کار قرار گرفت. وی پیش روی کرد: پس از چندین روز اقدام اطلاعاتی و عملیاتی توسط افسران زنهار عمومی شهرستان دشتستان مخفیگاه وی داخل یکی از روستاهای
سلام
 خوبید؟ منم خوبم، امشب بعد مدت ها دلم هوایی وبلاگ های قدیمی و کرد من که زیاد سنی ندارم ییست سالمه ولی یادمه دوره ی راهنماییم چقدروبلاگ نویسی مد بود هرکی دلتنگ یکی می شد تو وبلاگش می نوشت امشب به چندتاوبلاگ قدیمی سر زدم یه چیزی بین همشون مشترک بودیه چیزی که منم دارم؛بغض، بغض تنها اشتراک وبلاگ نویس های عاشقانه است ماها نمی نویسیم که کسی بخونه می نویسیم که بغض خفمون نکنه. 
  سخت دلتنگم، بی خبری چه سخته، اینکه الان خوابی یا بیداری، حالت خوب
دیروز با وضع اسفناکی از خواب بیدار شدم. سرم سمت راست سرم و سمت راست گردنم به همرام سمت راست گلوم داشت منفجر میشد. چرا؟ یورو داره گرون میشه!! سعی کردم مقاومت کنم و دکتر نرم و مثل همیشه اما نمیشد، درد به حدی زیاد بوود که هیچ کاری نمیتونستم کنم. خلاصه رفتم دکتر بهش گفتم و تو کمتر از 5 دقیقه برام قرص و شربت نوشت. گفتتم اق من جدیدنا سر دردام زیاد شده و قشنگ از زندگی میندازتم. گفتم چه مدلیه جلوی سرمه و اینا. منتطر بودم بهم خبر بده میگرن گرفتی شاید گرفتم :
شاید مسئله یادگیریه. یاد گرفتن چیزای جدید. اینکه می‌تونم دو ساعت بی‌وقفه علوم‌فنون یا ریاضی بخونم و تست بزنم و خسته نشم، اما اقتصاد بعد از یه ربع خسته‌م می‌کنه. سر کلاس خوبه، همون وقتی که معلم داره درس می‌ده. اما بعد که می‌خوام بشینم بخونمشون، عزا می‌گیرم!
+یه جا نوشته بود: طاقت بیار، پاییز داره تموم می‌شه.
اول با خودم گفتم چه فرقی می‌کنه؟ پاییز با زمستون و تابستون چه فرقی داره وقتی که من همونم و شرایط همونه و همه‌چی همونه؟
اما آره، شاید
گلچین صوتی مراسم فاطمیه اول 1398 هیئت رایه العباس
 دانلود _ شور ( وای فرشته بی پر اومد )
دانلود - جفت ( علمدار حضرت ولی، قاسم سلیمانی )
 دانلود - زمینه ( دردا که پیر گشتم در موسم جوانی )
دانلود - زمینه ( فنا فی‌الله شد اما بقا دارد سلیمانی )
 دانلود - شور ( نذر غمای تو آقا سر و تنم ) محمد کریمی
دانلود  - شور ( قسم به آب چشمه ها ) محمد صمیمی
دانلود  - زمینه ( مدینه غرق شرار و دود است )
دانلود - زمینه ( من از شام زفاف خود فدایی علی بودم )
دانلود  - شور ( یا علی ذات
وقت دیدار با پدر، گریه
کار ما هست بیشتر، گریه
گریه گریه به پشتِ در، گریه
سرِ شب تا خودِ سحر، گریه
اشک، راه وصول عاشق هاست
اشک، اذن دخول عاشق هاست
عاصی ام، تازیانه می خواهم
عفو کردی؟! نشانه می خواهم
بغضِ محضم که شانه می خواهم
بغلی حیدرانه می خواهم
ای نبی سیرت و خدا صورت
بچشان باده ای ز انگورت
خاک بودم، ابوتراب شدی
بر منِ ذره، آفتاب شدی
من گنه کردم و تو آب شدی
فقط از دست من عذاب شدی
با وجودی که عبدِ رسوایم
پدری کرده ای و اینجایم
فکرِ سیر تعالی ام،
سلام، سال نوتون مبارک. امسال تبریک گفتن سال نو حال و هوای خاصی داره. به خود من که نمی چسبه. یک سری درگیر بیماری هستند. پرستارها ، پزشکان و کادر پزشکی در حال خدمت و جانفشانی هستند. گروهی از هموطنانمون در کارخانه ها ، نیروگاه ها و مراکز مختلف با شدت و فشار کار بیشتری در حال تلاش هستند تا من و شما از خونمون خارج نشیم و کم و کسری هم نداشته باشیم. 
 
«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ دَائِماً مَعَ دَوَامِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ بَاقِیاً مَعَ بَقَائِکَ وَ لَک
دلگیر دلگیرم از غصه می میرم مرا مگذار و مگذر
با پای از ره مانده در این دشت تب دار
ای وای می میرم
سوگند بر چشمت که از تو
تا دم مرگ دل بر نمی گیرم
مرا مگذار و مگذر
بلله که غیر از جرم عاشق بودن ای دوست
بی جرم و تقصیرم مرا مگذار و مگذر
آشفته تر زآشفتگان روزگارم
از غم به زنجیرم مرا مگذار و مگذر
با شهپر اندیشه دنیا گردم اما
در بند تقدیرم
مرا مگذار و مگذر
.‌...
بده که رادیو وقتی پشت فرمونی این اهنگ پخش کنه...اونم درست وقتی که مامانت کنارت نشسته و ذره بین گر
چه درد آلود و وحشتناک
نمی گردد زبانم که بگویم ماجرا چون بود
دریغا درد ،
هنوز از مرگ نیما من دلم خون بود …
چه بود؟ این تیر بی رحم از کجا آمد؟
که غمگین باغِ بی آواز ما را باز
درین محرومی و عریانی پاییز ،
بدینسان ناگهان خاموش و خالی کرد
از آن تنها و تنها قمریِ محزون و خوشخوان نیز؟
چه وحشتناک !
نمی آید مرا باور
و من با این شبخون های بی شرمانه و شومی که دارد مرگ
بدم می آید از این زندگی دیگر
ندانستم ، نمی دان
{دلایل عقلی امامت و مهدویت - شماره 34}
 
وظایف خلیفه مسلمانان
 
از وظایف اصلی خلیفه ‌ی مسلمانان، استمرار اسلام اصیل و تداوم آن است. آیا بدون وجود رهبری الهی و پیامبر گونه، انتظار اسلام اصیل و استقرار و تداوم آن بدون انحراف و لغزش، انتظاری عبث و بیهوده نخواهد بود؟
در اسلام دین وسیله ‌ی تحکیم حکومتها نیست تا هر کسی به هر طریق ممکن به آن برسد و ادعای خلافت و جانشینی رسول خدا، برای اداره ‌ی جامعه ‌ی مسلمانان را داشته باشد و هر روز به طریقی بر مسلم
به گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از مهر، سردارعبدالرضا آقاخانی گفت: در پیگیری اطلاعاتی اداره عملیات ویژه گیرایی ششم حکومت انتظامی تهران ارشد فاحش شد انفراد ترانه دارد مقدار قابل توجهی مواد روانگردان تیغ دار کردن را با یک دستگاه پراید از استان تهران بوسیله قم منتقل بطی ء که با اعلام موضوع به پلیس مبارزه با مواد مخدر استان قم، موقت موضوع درون دستور کار مأموران این پلیس صبر گرفت. به گفته وی با هماهنگی قضایی ادا شده، مأموران پلیس مبارزه با م
* حالش اینه !!!
* این درحالیه که تقریبا چهار روزه باهم حرفی نزدیم! نه من پیامی دادم و نه اون! البته که حال خرابش به حرف نزدنمون هیچ ربطی نداره! اون مشکلات خودشو داره.. خب منم مشکلات خودمو دارم ولی.. ولی بازم با اینکه دفعه‌ی اولی نیس که چنین شرایطی رو داریم، بازم من انتظار حرف نزدن ندارم..
* الان مغزم به شدت داره شاید و اما و اگر میاره.. من نمیدونم باید چیکار کنم.. بودن من تاثیری واسه حالش نداره.. در واقع بودن من اصلا هیچ تاثیری نداره! الان مغزم میگه نه
یه سری روزام هستن که هیچی دلم نمیخواد مثل امروز...حس میکنم همه باید به یه زمانی تو زندگیشون برسن که از آدمیزاد ناامید بشن. از اینکه هیچ کسی تو دنیا قرار نیست برای فهمیدنشون تلاش کنه. این روزا که هم فشار دانشگاه هست هم فشار روحی بیشتر از هر وقت دیگه به این فک میکنم که هر بار که این اتفاق میوفته دردناک تر از دفه ی قبله و هر بار من عذرخواهی بزرگتری به خودم بدهکارم و هر بار فک میکنم دیگه نمیتونم دووم بیارم اما هر بار دووم میارم هر بار عادت میکنم و ان
کلیک نمایید وبلاگ رمان مجازی رایگان شهروزبراری 
                      درگذر ایام و چرخش فصل به فصل ، تقویم چهاربرگ دیواری ،به خط تقارن نشست!.
  در قاب تصویرِ آسمان ، دستِ سرنوشت دولا شد ، تقدیر قرینه گشت!..
زیر تابش شلاقبار خورشید ، تابستان پرعطش از شهر گذشت...  
اولین برگ زرد  آرام برسنگفرش شهر نشست..  
فصل ناخشنودی‌ها رسید...
ابرهای سیاه بروی رشت خیمه‌ زدند...
خزان سوار بر باد وحشی، به دروازه‌ی شهر رسید...
ساعت لنگ لنگان به نیمه‌ ی رشت رسید ، پیرمر
دانلود آهنگ کوروش به نام ما زنده ایم
یک اهنگ زیبا و جدید از خواننده محبوب کوروش به نام ما زنده ایم
با کیفیت بالا و لینک مستقیم
Download New Music Korosh Called Ma Zendeim
 
دانلود آهنگ جریان از تی دی و مجهولاین آهنگ را می توانید با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ از نیوموزیکفا دانلود نمایید
به همراه متن آهنگ و پخش آنلاین آهنگ جریان از تی دی و مجهول با لینک مستقیم و پرسرعت نیو موزیکفا
[ورس یک]تو خلوت این اشکیکه سرریز شد از بغضیه تصمیم شد ازنو بی تردید بلند شدیه جاده بی مرزی
بوسیله گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از خبرگزاری صدا و سیما مرکز خراسان رضوی، مدیرکل راهداری وحمل و نقل جاده ایخراسان رضوی امروز در رسوم اعلام آغاز طرح زمستانی راهداری درون خراسان رضوی گفت: امسال نیز همچون سال های گذشته، طرح زمستانه راهداری همزمان در تمامی شهرستان های استان از نیمه آذرماه آغاز و تا پانزدهم فروردین ۱۳۹۹ ادامه خواهد داشت. ابراهیم نصری افزود: برغم تمامی کاستی های موجود و تحریم واردات ماشین آلات سنگین راهداری، همکاران ما د
۱- امروز همایش داشتیم. تا اومدم برسم خونه حوالی ۶ شد. درِ خونه رو که واکردم ، میبینم بوی سوختگی کل خونه رو برداشته. بدو بدو رفتم دیدم که بلههه... امشب واسه شام ذغالِ خالی داریم [خنده]. قابلمه رو گذاشتم گوشه سینک تا ببینم باید چه کنیم باهاش.
حالا این وسط دارم میبینم چی داریم تو یخچال واسه شام که مامان منیژه از راه رسیده و آژیته اومده تو آشپزخونه که واااای... خاک به سرم... یاااادم رفت خاموشش کنم.. یه سر رفتم مسجد نماز بخونم و برگردم... ببین چه کردم با زن
اهل کاشانم.
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه‌ای از خاک «سیلک».
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.
 
 
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله‌ها، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی،
پدرم پشت زمان‌ها مرده است.
پدرم وقتی مرد. آسمان آبی بود،
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد.
پدرم وقتی مرد، پاسبان‌ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسید: چند من خربزه می‌خواهی؟
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی می‌کرد.
تار هم می‌ساخ
دانلود آهنگ غمگین از سینا پاسبان به نام زندگی شاید تموم شده واسه من بی تو شایدم مردم نمیدونم / بی هوا شاید به عشقت بیشتر از صد بار هی زمین خوردم نمیدونم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ زندگی شاید تموم شده واسه من بی تو / بی هوا شاید به عشقت بیشتر از صد بار
وقتی میبینم انقد حالت آرومه وقتی پیشت جام خالی نیست♩♪/ ...///
با خودم میگم شاید اشتباه کردم اشتباه کردم خیالی نیست♩♪/ ...///
عاشقت بودن مست و کورم کرد عشق ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها